ایت وبلاگ مخصوص دانش آموزان کلاس 6/2 هست
تاریخ : چهار شنبه 26 آذر 1393
نویسنده : شایان *****میثاق

مکث‌ها و توقف‌های چشمان خود را حین مطالعه سطور کــاهش دهید. این همان تمرکزهای لحظه‌ای بر روی حروف و واژه‌ها اسـت. مـا هنگام خواندن هر یک از سطرهای یک مـتـن چشمان خود را بصورت جهشی بسمت جلو حرکت می‌دهیم، اکنون هر میزان که ما این مکثـ‌ها و جهش‌ها را کـاهش دهیـم سـرعـت خـوانــدنمان نیز افزایش می‌یابد. تـــعداد این توقف‌ها معمولا در افراد کند خوان به ۷  بار در هر سـطر میرسد اما شما می‌توانید این تعداد مکث را به ۳ بار در هر سطر کاهش دهید.

نکته ۱:هنگام مطالعه چشمان خود را در طول سطور حرکت دهید و نه سر خود را.

نکته ۲:برای کاهش مکث‌ها و توقف‌ها می‌بایست حوزه دید خود را افزایش دهید. برای این منظور شما باید سعی کنید تا تصاویر واقع در گوشه چشمان خود را بدون اینکه بطور مستقیم به آنها نگاه کنید ببینید.

نکته ۳:اجازه ندهید حین مطالعه دیدتان دچار سرگردانی گردد.

۲- واژه‌ها را گروه‌بندی کنید.ما دیگر آموخته‌ایم که چگونه حروف را با یکدیگر ترکیب کرده و کلمات را خوانده و درک کنیم. اکنون باید بیاموزیم که دسته‌ای از کلمات را با یکدیگر ترکیب کرده و یک جمله را در آن واحد بخوانیم. در قدم بعدی باید بیاموزیم که چگونه جملات را دسته‌بندی کرده و مفهوم کلی یک پاراگراف را استخراج کنیم.

نکته:ثابت شده که دسته‌بندی واژه‌ها قوه ادراک و فهم را افزایش می‌دهد. بطور کلی مفهوم را آسان‌تر می‌توان از یک دسته واژه استخراج کرد تا از کلمات منفرد و حتی حروف تک.

۳- هیچگاه به عقب باز نگردید.اغلب افراد عادت کرده‌اند هنگام مطالعه به عقب بازگشته و واژه‌ها و یا قسمت‌هایی از متن را که بدرستی متوجه نشده‌اند را بازخوانی کنند. این کار فقط از سرعت خواندن شما می‌کاهد. شما می‌توانید با مطالعه تکمیلی قسمت‌هایی که بدرستی متوجه نشده‌اید را درک کنید. شاید با خودتان بگویید که این بازخوانی مجدد هم زمان‌بر است. اما باز گشت مکرر به عقب برای بازخوانی قسمت‌های درک نشده به مراتب وقت‌گیرتر از مطالعه مجدد یک مطلب به روش تندخوانی است.

۴- هدفمند مطالعه کنید.هدف خود را از مطالعه هر مطلبی از پیش تعیین کنید که چه نوع اطلاعاتی را می‌خواهید کسب کنید. این کار سبب می‌گردد تا شما اطلاعات غیر ضروری و حاشیه‌ای را در فرایند مطالعه حذف کنید.

۵- فقط کلمات و مفاهیم کلیدی را مطالعه کنید. ما برای نگاشتن مطالب ناگزیریم پاره‌ای دستورات نوشتاری و ساختار صحیح جملات را رعایت کنیم. اما هنگام خواندن نه. ۴۰ تا ۶۰ درصد کل یک متن از واژه‌ها و حروف بی‌اهمیت و غیر ضروری (البته برای درک آن) تشکیل یافته است. مانند حروف ربط “و” و “یا”. بیاموزید تنها اسم‌ها و افعال را بخوانید. نکات و مفاهیم اصلی یک پاراگراف را یافته و آن را در ذهن بسپارید و جزئیات خارج از موضوع اصلی را حذف کنید.

۶- با صدای بلند مطالعه نکنید. سرعت ادا کردن و صحبت کردن بسیار کمتر از ظرفیت یادگیری و مطالعه شماست. در فرایند مطالعه می‌بایست فقط چشم‌ها و مغز درگیر باشند. سرعت قوه بینایی شما بسیار بیشتر از سرعت تکلم شماست. بنابراین از تلفظ حروف و واژه‌ها حین مطالعه خودداری کنید. اما مسئله اصوات به همین جا ختم نمی‌شود. ما حین خواندن در ذهن خود نیز اصوات مرتبط با حروف و واژه‌ها را بیان می‌کنیم. این همان ندای درون شماست، زمانی که به اصطلاح در دلتان مطلبی را می‌خوانید. یعنی ما پس از دیدن یک کلمه صبر می‌کنیم تا صدای مرتبط با آن کلمه (تلفظ) در ذهنمان کامل شود سپس به سراغ کلمه بعدی می‌رویم. این عادت نیز سرعت مطالعه شما را کاهش می‌دهد. به یاد داشته باشید که حذف کامل این صداها در مغز و ذهن غیر ممکن است اما می‌توان آنها را به حداقل رساند.

۷- در محیط مطالعه خود هر عاملی که موجب پرت شدن حواس شما می‌گردد را حذف کنید.

۸- هر میزان که شما با واژگان و اصطلاحات یک زبان آشناتر و مانوس‌تر باشید درک بهتری نیز از متون نگاشته شده به آن زبان خواهید داشت. بنابراین تا می‌توانید واژه و اصطلاح جدید بیاموزید.

۹- تمرین کنید، تمرین کنید. تا می‌توانید تندخوانی را تمرین کنید.تندخوانی نیز همچون سایر مهارت‌ها نیاز به ممارست دارد.

۱۰- تمرکز خود را حین مطالعه حفظ کنید


|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
موضوعات مرتبط: بخوانیم , ,
تاریخ : سه شنبه 25 آذر 1393
نویسنده : شایان *****میثاق

40زیان زبان


|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
موضوعات مرتبط: بخوانیم , ,
تاریخ : سه شنبه 25 آذر 1393
نویسنده : شایان *****میثاق

 توانایی زبان فارسی "

 

در تاریخ جهان هر دوره یی ویژگی هایی داشته است. در آغاز تاریخ آدمیان زندگانی قبیله یی داشتند و دوران افسانه ها دوده است. پس از پیدایش کشاورزی دوره ده نشینی و شهرنشینی آغاز شده است  سپس دوران کشورگشایی ها و تشکیل پادشاهی های بزرگ مانند هخامنشیان و اسکندر و امپراطوری رم بوده است . پس از آن دوره هجوم اقوام بربری بر این کشورها و فروریختن تمدن آنها بوده است . سپس دوره رستاخیز تمدن است که بنام رنسانس شناخته شده است. تا آن دوره ملل مختلف دارای وسایل کار و پیکار یکسان بودند. می گویند که وسایل جنگی سربازان رومی و بربرهای ژرمنی با هم فرقی نداشته و تفاوت تنها در انظباط و نظم و وظیفه شناسی لژیون های رومی بوده است که ضامن پیروزی آنها بوده است. همچنین وسایل جنگی مهاجمین مغول و ملل متحد چندان فرقی با هم نداشته است.

از دوران رنسانس به این طرف ملل غربی کم کم به پیشرفتهای صنعتی و ساختن ابزار نوین نایل آمدند و پس از گدشت یکی دو قرن ابزار کار آنها باندازه یی کامل شد که برای ملل دیگر یارای ایستادگی در برابر حمله آنها نبود و همزمان با این پیشرفت صنعتی تحول بزرگی در فرهنگ و زبان ملل غرب پیدا شد زیرا برای بیان معلومات تازه ناگزیر به داشتن واژه های نوینی بودند و کم کم زبانهای اروپایی دارای نیروی بزرگی برای بیان مطالب مختلف گردیدند.

در اوایل قرن بیستم ملل مشرق پی به عقب ماندگی خود بردند و کوشیدند که این عقب ماندگی را جبران کنند. موانع زیادی سر راه این کوششها وجود داشت و چاره را در پذیرفتن یکی از زبانهای خارجی برای بیان مطالب علمی آماده باشد. بعضی ملل چاره را در پذیرفتن یکی از زبانهای خارجی برای بیان مطالب علمی دیدند مانند هندوستان ولی ملل دیگر به واسطه داشتن میراث بزرگ فرهنگی نتوانستند این راه حل را بپذیرند که یک مثال آن کشور ایران است.

برای بعضی زبانها به علت ساختمان مخصوص آنها جبران این کمبود واژه های علمی کاری بس دشوار و شاید نشدنی است مانند زبانهای سامی که اشاره یی به ساختمان آنها خواهیم کرد.

باید خاطرنشان کرد که شماره واژه ها در زبان های خارجی در هر کدام از رشته های علمی خیلی زیاد است و گاهی در حدود میلیون است . پیدا کردن واژه هایی در برابر آنها کاری نیست که بشود بدون داشتن یک روش علمی مطمئن به انجام رسانید و نمی شود از روی تشابه و استعاره و تقریب و تخمین در این کار پر دامنه به جایی رسید و این کار باید از روی یک اصول علمی معین انجام گیرد تا ضمن عمل به بن بست برنخورد.

برای اینکه بتوان در یک زبانی به آسانی واژه هایی در برابر واژه های بی شمار علمی پیدا کرد باید امکان وجود یک چنین اصل علمی در آن زبان باشد . می خواهیم نشان دهیم که چنین اصلی در زبان فارسی وجود دارد و از این جهت زبان فارسی زبانی است توانا در صورتی که بعضی زبانها گو اینکه از جهات دیگر یک سابقه ادبی درخشانی دارند ولی در مورد واژه های علمی ناتوان هستند.

اکنون از دو نوع زبان که در اروپا و خاور نزدیک وجود دارد صحبت می کنیم که عبارتند از زبانهای هند و اروپایی (Indo-European) و زبانهای سامی (Semitic). زبانهای فارسی از خانواده زیانهای هند و اروپایی هستند.

در زبانهای سامی واژه ها بر اصل ریشه هایی سه حرفی یا چهارحرفی قرار دارند که بنام ثلاثی و رباعی گفته می شوند و اشتقاق واژه های مختلف بر اساس تغییر شکلی است که به این ریشه ها داده می شود و به نام ابواب خوانده می شود. پس شمار واژه هایی که ممکن است در این زبانها وجود داشته باشد نسبت مستقیم دارد با شمار ریشه های ثلاثی و رباعی. پس باید بسنجیم که حداکثر شمار ریشه های ثلاثی چقدر است. برای این کار یک روش ریاضی به نام جبر ترکیبی (Algebre Combination) بکار میبریم.


|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
موضوعات مرتبط: بخوانیم , ,
تاریخ : دو شنبه 24 آذر 1393
نویسنده : شایان *****میثاق

اين آموزش ها با توجه به توانايي و ذوق و سليقه هـرآموزگار و ديـدگاه وي مي تـواند گوناگون باشد اما به نظر من بهتر است اين آموزش بدين گونه باشد :1- موضوعي كه براي انشا انتخاب مي شود بايد كاملاً واضح و محدود باشد و توضيحات لازم در خصوص آن موضوع ارائه شود .2- چگونگي ربط دادن جملات و گسترش حوزه واژگان و افزايش كميت جمله ها به طور خيلي ساده و خلاصه آموزش داده شود.3- تصاويري در اختيار دانش آموزان قرار دهيم و از آنها بخواهيم در مورد تصاوير چند سطري براي ما بنويسند.4- جملات درهم ريخته را با اندازه هاي متفاوت در اختيار آنها قرار دهيم تا آنها كامل نمايند.5- پاكيزه نويسي , رعايت اصول نگارش در دوره راهنمایی ، چگونگي تنظيم ساختار انشا و پيش نويس و پاكنويس نيز مورد تاييد و پيگيري قرار گيرد.6- با تعريف يك كارتون يا داستان مي توانند يك انشاي خوب بنويسند ، البته بهتر است اين كارتون نمايش داده شود يا داستان را خودشان بخوانند.7- در مناطق دو زبانه بهتر است از ابتدا دانش آموزان علاوه بر زبان مادري از زبان فارسي كه زبان نوشتاري و معيار و ملاك ارزيابي ما مي باشد، به خوبي استفاده كنند و از زبان مادري در كلاس استفاده نكنند تا گنجينه ي لغات آنها افزايش يابد.انواع انشا:1- انشاي توصيفي 2- خاطره نويسي 3- داستان نويسي 4- انشا شفاهي 5- نامه نگاريروش ارزشيابي درس انشا :درمقطع ابتدایی، معلم دلايل برتري انشاهاي دانش آموزان را براي آنان بيان كند و نقاط قوت آنها را در اين خصوص بيان مي نمايد تا از اين طريق دانش آموزان ديگر اين نقاط را در نوشته هاي هفته هاي بعدي خود مورد توجه قرار دهند .برخي از معيارها و برتري انشاها را مي توان بدين عناوين بيان كرد:1- جمله بندي صحيح2- ربط داشتن جمله ها با توجه به موضوع3- رعايت توالي زماني و مكاني و عدم تكراري بودن آن4- رعايت جمله بندي و نوع جمله ها5- طولاني نبودن داستانچند روش پيشنهادي براي تقويت نگارش انشابا توجه به بررسي ديدگاه هاي صاحب نظران و مطالعاتي كه انجام شد چندين راه براي افزايش فعاليت و علاقه مندي دانش آموزان به درس انشا پيشنهاد مي شود :- نوشتن انشا حتماً در كلاس صورت بگيرد حتي اگر 3 الي 4 سطر هم باشد.- بعد از نوشتن انشا معلم كليه انشاها را با قيد تاريخ ، امضا نمايد تا تغيير متن انشا در زماني كه دانش آموزان انشاي خود را قرائت مي كنند ، به حداقل برسد.- بعد از نوشتن انشا ، يكي يكي از دانش آموزان بخواهيم تا انشاي خود را بخوانند.- چون پرورش تخيل در كودكان خيلي قوي است و به داستان هاي خيالي و فضايي علاقه فراوان دارند بنابراين سعي شود موضوعات انشا به صورت داستاني انتخاب شود.- معلم مي تواند چند كلمه اي از داستاني را روي تخته بنويسد و از دانش آموزان بخواهد دنباله داستان را به ميل خود ادامه دهند. كه اين امر در پرورش تخيل كودكان موثر مي باشد. اين روش در مناسبت ها كاربرد بهتري دارد ، مثلاً در ماه رمضان مي توانيم روي تخته سياه مطلب را اين گونه آغاز كنيم : (( در يكي از روزهاي ماه رمضان علي در مدرسه مي خواست آب بخورد و يك دفعه يادش افتاد كه ... .- شيوه داستان گويي مي تواند به چند شكل صورت بگيرد : به صورت نوشتاري يعني كلماتي را در روي تخته سياه كه همديگر را در حول محور موضوع مورد نظر ، تداعي نمايد و خود دانش آموزان ادامه دهند ، يا اين به صورت تصويري ( تصوير خواني ) باشد . تصويري كه حاوي يك موضوع و مفهوم باشد و دانش آموزان بتوانند از روي اين تصوير مطالبي را بنويسند .- براي دانش آموزان قصه اي بخوانيم يا بعد از آنها بخواهيم دوست دارند خود را به جاي كدام يك از شخصيت هاي قصه قرار دهد و براي ما قصه شنيده را خلاصه نويسي نمايد.- تمامي موضوعات فصل ها را مي توانيم در قالب داستان و به زبان بسيار ساده و كودكانه شروع و ادامه دهيم.- معلمان نيز بايد با روش داستان نويسي و ساخت داستان ، طولاني نبودن انشا آشنا شوند ، هدف داستان و توالي مطلب را بدانند.


|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
موضوعات مرتبط: بخوانیم , ,
تاریخ : دو شنبه 24 آذر 1393
نویسنده : شایان *****میثاق

آداب و اوقات طعام خوردن

 

 از حضرت صادق(ع) نقل شده است كه مؤمن قبل از بیرون رفتن از خانه چاشت( صبحانه) بخورد كه باعث افزایش عزت او می شود و در حدیث دیگری فرموده كه اگرمی خواهی به دنبال كاری بروید، مقداری نان با نمك بخورید كه باعث عزت بیشتر می شود و كارت بهتر راه می افتد. امام علی(ع) فرموده اند: قبل از خوردن بگذارید غذا سرد شود. روزی غذایی را برای رسول خدا آورند، فرمودند: بگذارید تا سرد شود زیرا خدا آتش را بعنوان غذای ما قرار نداده وغذای سرد بركت دارد. همچنین پیامبر از دمیدن ( فوت كردن) در غذاها نهی می فرمود. حضرت امیرالمومنین می فرمایند: اگر كسی می خواهد كه با خوردن غذا، دچار ناراحتی یا مشكلی نشود تا گرسنه نشده است چیزی نخورد و قبل از شروع خوردن غذا بسم الله الرحمن الرحیم بگوید و تا سیر نشده است، دست از خوردن بكشد .

 

طبق احادیث و روایات، موقع غذا خوردن بایستی :

 

1- لقمه را كوچك برداشت( به مقدار كم درهر قاشق غذا خورد). 2- غذا را كاملاً جوید. 3- موقع خوردن به صورت دیگران نگاه نكرد. 4- غذای خیلی داغ نخورد. 5- در غذا فوت نكرد، بلكه بگذاریم سرد شود. 6- با چاقو، نان را تكه نكرد. 7- سر سفره، دست خود را جلوی دیگران دراز نكرد ( از جلوی دیگران چیزی برنداشت). 8- ابتدای غذا خوردن بسم الله الرحمن الرحیم گفت. 9- بعد از گرسنه شدن غذا خورد. 10- قبل از سیر شدن ، دست از خوردن كشید.


|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
موضوعات مرتبط: بخوانیم , ,
تاریخ : یک شنبه 23 آذر 1393
نویسنده : شایان *****میثاق

نبرد رستم و سهراب

 

 

دگر باره اسپان ببستند سخت
به سر بر همی گشت بدخواه بخت

به کشتی گرفتن نهادند سر
گرفتند هر دو دوال کمر

هرآنگه که خشم آورد بخت شوم
کند سنگ خارا به کردار موم

سرافراز سهراب با زور دست
تو گفتی سپهر بلندش ببست

غمی بود رستم ببازید چنگ
گرفت آن بر و یال جنگی پلنگ

خم آورد پشت دلیر جوان
زمانه بیامد نبودش توان


زدش بر زمین بر به کردار شیر
بدانست کاو هم نماند به زیر


سبک تیغ تیز از میان برکشید
بر شیر بیدار دل بردرید


بپیچید زانپس یکی آه کرد
ز نیک و بد اندیشه کوتاه کرد


بدو گفت کاین بر من از من رسید
زمانه به دست تو دادم کلید

تو زین بیگناهی که این کوژپشت
مرابرکشید و به زودی بکشت

به بازی بکویند همسال من
به خاک اندر آمد چنین یال من

نشان داد مادر مرا از پدر
ز مهر اندر آمد روانم بسر

هرآنگه که تشنه شدستی به خون
بیالودی آن خنجر آبگون

زمانه به خون تو تشنه شود
براندام تو موی دشنه شود

کنون گر تو در آب ماهی شوی
و گر چون شب اندر سیاهی شوی

وگر چون ستاره شوی بر سپهر
ببری ز روی زمین پاک مهر

بخواهد هم از تو پدر کین من
چو بیند که خاکست بالین من

ازین نامداران گردنکشان
کسی هم برد سوی رستم نشان

که سهراب کشتست و افگنده خوار
ترا خواست کردن همی خواستار

چو بشنید رستم سرش خیره گشت
جهان پیش چشم اندرش تیره گشت

بپرسید زان پس که آمد به هوش
بدو گفت با ناله و با خروش

که اکنون چه داری ز رستم نشان
که کم باد نامش ز گردنکشان

بدو گفت ار ایدونکه رستم تویی
بکشتی مرا خیره از بدخویی

ز هر گونه‌ای بودمت رهنمای
نجنبید یک ذره مهرت ز جای

چو برخاست آواز کوس از درم
بیامد پر از خون دو رخ مادرم

همی جانش از رفتن من بخست
یکی مهره بر بازوی من ببست

مرا گفت کاین از پدر یادگار
بدار و ببین تا کی آید به کار

کنون کارگر شد که بیکار گشت
پسر پیش چشم پدر خوار گشت

همان نیز مادر به روشن روان
فرستاد با من یکی پهلوان

بدان تا پدر را نماید به من
سخن برگشاید به هر انجمن

چو آن نامور پهلوان کشته شد
مرا نیز هم روز برگشته شد

کنون بند بگشای از جوشنم
برهنه نگه کن تن روشنم

چو بگشاد خفتان و آن مهره دید
همه جامه بر خویشتن بردرید

همی گفت کای کشته بر دست من
دلیر و ستوده به هر انجمن

همی ریخت خون و همی کند موی
سرش پر ز خاک و پر از آب روی

بدو گفت سهراب کین بدتریست
به آب دو دیده نباید گریست

ازین خویشتن کشتن اکنون چه سود
چنین رفت و این بودنی کار بود

چو خورشید تابان ز گنبد بگشت
تهمتن نیامد به لشکر ز دشت

ز لشکر بیامد هشیوار بیست
که تا اندر آوردگه کار چیست

دو اسپ اندر آن دشت برپای بود
پر از گرد رستم دگر جای بود

گو پیلتن را چو بر پشت زین
ندیدند گردان بران دشت کین

گمانشان چنان بد که او کشته شد
سرنامداران همه گشته شد

به کاووس کی تاختند آگهی
که تخت مهی شد ز رستم تهی

ز لشکر برآمد سراسر خروش
زمانه یکایک برآمد به جوش

بفرمود کاووس تا بوق و کوس
دمیدند و آمد سپهدار طوس

ازان پس بدو گفت کاووس شاه
کز ایدر هیونی سوی رزمگاه

بتازید تا کار سهراب چیست
که بر شهر ایران بباید گریست

اگر کشته شد رستم جنگجو
از ایران که یارد شدن پیش اوی

به انبوه زخمی بباید زدن
برین رزمگه بر نشاید بدن

چو آشوب برخاست از انجمن
چنین گفت سهراب با پیلتن

که اکنون که روز من اندر گذشت
همه کار ترکان دگرگونه گشت

همه مهربانی بران کن که شاه
سوی جنگ ترکان نراند سپاه

که ایشان ز بهر مرا جنگجوی
سوی مرز ایران نهادند روی

بسی روز را داده بودم نوید
بسی کرده بودم ز هر در امید

نباید که بینند رنجی به راه
مکن جز به نیکی بر ایشان نگاه

نشست از بر رخش رستم چو گرد
پر از خون رخ و لب پر از باد سرد

بیامد به پیش سپه با خروش
دل از کردهٔ خویش با درد و جوش

چو دیدند ایرانیان روی اوی
همه برنهادند بر خاک روی

ستایش گرفتند بر کردگار
که او زنده باز آمد از کارزار

چو زان گونه دیدند بر خاک سر
دریده برو جامه و خسته بر

به پرسش گرفتند کاین کار چیست
ترادل برین گونه از بهر کیست

بگفت آن شگفتی که خود کرده بود
گرامی‌تر خود بیازرده بود

همه برگرفتند با او خروش
زمین پر خروش و هوا پر ز جوش

چنین گفت با سرفرازان که من
نه دل دارم امروز گویی نه تن

شما جنگ ترکان مجویید کس
همین بد که من کردم امروز بس

چو برگشت ازان جایگه پهلوان
بیامد بر پور خسته روان

بزرگان برفتند با او بهم
چو طوس و چو گودرز و چون گستهم

همه لشکر از بهر آن ارجمند
زبان برگشادند یکسر ز بند

که درمان این کار یزدان کند
مگر کاین سخن بر تو آسان کند

یکی دشنه بگرفت رستم به دست
که از تن ببرد سر خویش پست

بزرگان بدو اندر آویختند
ز مژگان همی خون فرو ریختند

بدو گفت گودرز کاکنون چه سود
که از روی گیتی برآری تو دود

تو بر خویشتن گر کنی صدگزند
چه آسانی آید بدان ارجمند

اگر ماند او را به گیتی زمان
بماند تو بی‌رنج با او بمان

وگر زین جهان این جوان رفتنیست
به گیتی نگه کن که جاوید کیست

شکاریم یکسر همه پیش مرگ
سری زیر تاج و سری زیر ترگ

 


|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
موضوعات مرتبط: بخوانیم , ,
تاریخ : یک شنبه 23 آذر 1393
نویسنده : شایان *****میثاق

مبالغه چیست؟

 

 

 

مبالغه واغراق آن است که در صفت کردن وستایش ونکوهش کسی یاچیزی افراط وزیاده روی کنند،چندانکه از حدّعادت معمول بگذرد وبرای شنونده شگفت انگیز باشد.
هرگاه اغراق ومبالغه را به درجه ای رسانده باشند که در عقل وعادت،ممکن وباورکردنی نباشد،آن را« غلو »می گویند.
اغراق در لغت به معنی سخت کشیدن کمان است.اغراق ومبالغه درجاتی دارد که بعضی به عقل وعادت نزدیکتر وبعضی دورتر است.مثال:
شود کوه آهن چودریای آب                          اگر بشنود نام افراسیاب
ز سمّ ستوران درآن پهن دشت                    زمین شد شش  و آسمان گشت هشت
که من از گشاد کمان روز کین                       بدوزم همی آسمان بر زمین
                                                                                                                 (فردوسی)
سعدی به طور نقد ادبی وتعریض گونه ای گفته است:
چه حاجت که نه کرسی آسمان                  نهی زیر پای قزل ارسلان
مگر پای عزّت برافلاک نه                            بگو روی اخلاص بر خاک نه
حافظ گوید :
هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است    دردا که این معما شرح وبیان ندارد
نمونه ی دیگر ازسعدی:
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران                       کز سنگ ناله خیزد وقت وداع یاران
دوچشم مست میگونت ببرد آرام هشیاران     دوخواب آلوده بربودندعقل از دست یاران

بعضی ها بین مبالغه واغراق وغلو فرق می گذارند ومبالغه راادعای وصف چیزی می دانند که این ادّعا عقلاً وعادتاً ممکن باشد:
به دندان رخنه در پولاد کردن                  به ناخن راه در خارا بریدن
بسی برجامی آسان تر نماید               زیارمنّت دونان کشیدن


|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
موضوعات مرتبط: بخوانیم , ,
تاریخ : یک شنبه 23 آذر 1393
نویسنده : شایان *****میثاق

انواع جمله:

جمله از نظر محتوا و پیام چهار نوع است:

ا- جمله ی خبری: جمله ای است که خبری را می رساند.              مثال: احمد به مدرسه رفت.

۲- جمله ی پرسشی: جمله ای است که سؤالی را می پرسد.      مثال: احمد کجا رفت؟

۳- جمله ی امری: جمله ای است که انجام عملی را می خواهد.    مثال:کتابتان را باز کنید.

۴- جمله ی عاطفی: جمله ای است که یکی از عواطف واحساسات انسانی مثل تعجّب، تأسف،

خوشنودی، آرزو، دعا،خشم، نفرت و تحسین را بیان می کند.        مثال:

- چه  هوای خوبی!

- افسوس که زمان به سرعت می گذرد!

- دشت هایی چه فراخ!

- کاش امسال به مسافرت برویم!

- سپاس باد یزدان توانا و توانا را!

- آفرین بر تو!

نکته ی مهم: همانطور که در مثال های بالا مشاهده کردید در پایان جملات خبری و امری

علامت نقطه((.)) ودرپایان جملات پرسشی علامت سؤال ((؟)) ودرپایان جملات عاطفی علامت تعجّب

 ((!)) می گذاریم.

اجزای جمله:

هر جمله از دوقسمت نهاد و گزاره تشکیل می شود.

نهاد: قسمتی از جمله است که درباره ی آن خبری داده می شود.

گزاره: گزارش یا خبری است که درباره ی نهاد داده می شود.

نکته ی مهم: نهاد یا گزاره ممکن است شامل یک کلمه یا چندین کلمه باشد.

نحوه ی تشخیص نهاد و گزاره در جمله: برای تشخیص نهاد در جمله می توان از جمله ی سؤالی 

چه کسی؟ یا چه چیزی؟ استفاده کرد پس از تشخیص نهاد بقیّه ی جمله گزاره محسوب می شود.   

مثال۱:علی به مدرسه رفت.              نهاد:علی            گزاره:به مدرسه رفت

مثال۲: انقلاب اسلامی ایران، یک حادثه ی بزرگ تاریخ است.  

 نهاد:انقلاب اسلامی ایران                         گزاره:یک حادثه ی بزرگ تاریخ است

مثال۳:ما باید تاریخ گذشته و امروز خود را بشناسیم.

نهاد: ما                         گزاره:باید تاریخ گذشته و امروز خود را بشناسیم

اجزای گزاره: گزاره از اجزایی تشکیل می شود که مهم ترین جزء آن فعل است که معمولاً در پایان جمله

قرار می گیرد از اجزای دیگری که در قسمت گزاره قرار می گیرد می توان به مسند، مفعول، متمّم و...

اشاره کرد.

فعل: فعل کلمه ای است که انجام عملی یا داشتن یا پذیرفتن حالتی را در زمان معیّن بیان می کند.

ویژگی های فعل:با توجّه به تعریف فوق می توان برای هر فعلی چند ویژگی را در نظر گرفت:

۱- انجام عملی یا داشتن یا پذیرفتن حالتی   

 مثال:

علی به مدرسه رفت.( عمل رفتن)      

 انقلاب اسلامی ایران، یک حادثه ی بزرگ تاریخ است.

 (فعل" است" داشتن حالتی را به نهاد نسبت می دهد)

هوا سرد شد. (فعل"شد" پذیرفتن حالتی را به نهاد نسبت می دهد)           

۲-زمان (ماضی، مضارع، آینده)

۳-شخص (اوّل شخص، دوم شخص، سوم شخص)

۴- شمار (مفرد یا جمع)

 

مسند: مسند حالتی است است که توسّط فعل اِسنادی به نهاد نسبت داده می شود.

فعل اِسنادی: فعلی است که فقط حالتی را به نهاد نسبت می دهند نه انجام عملی.

مثال:

انقلاب اسلامی ایران، یک حادثه ی بزرگ تاریخ است.

 (فعل" است" داشتن حالتی را به نهاد نسبت می دهد)        پس مسند:یک حادثه ی بزرگ تاریخ

هوا سرد شد. (فعل"شد" پذیرفتن حالتی را به نهاد نسبت می دهد        پس مسند:سرد

نحوه ی تشخیص مسند در جمله:

ا- مسند فقط در جملات اسنادی می آید.

۲- برای یافتن مسند در جمله از سؤال جه جور؟ یا چه نوع؟ می توان استفاده کرد.    

حالا به سوالات زیر جواب دهید:(انواع جمله)

نوع جملات زیر را مشخّص کنید

  1. شاید امروز باران ببارد
    عاطفی
    خبری
    پرسشی

  2. درس هایتان را به دقّت بخوانید
    عاطفی
    خبری
    امری

  3. ما باید به بزرگترها احترام بگذاریم
    خبری
    امری
    پرسشی

  4. هم نشین نیک بهتر از تنهایی است
    خبری
    امری
    عاطفی

  5. ای کاش بتوانم در امتحانات امسال نمرات خوبی کسب کنم
    خبری
    عاطفی
    پرسشی

  6. به دانش فزای و به یزدان گرای
    پرسشی
    عاطفی
    امری

  7. تا توانی می گریز از یار بد
    عاطفی
    امری
    خبری

  8. دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد
    پرسشی
    امری
    خبری

  9. ز گهواره تا گور دانش بجوی
    امری
    خبری
    عاطفی

  10. حیف که انسان قدر جوانی را نمی داند
    عاطفی
    امری
    پرسشی

با آرزوی موفّقیّت

 

 

 

حالا به سوالات زیر هم جواب دهید:(اجزای جمله)

اجزای خواسته شده را در جملات  زیر مشخّص کنید.

  1. چشمه های خروشان تو را می شناسند. نهاد کدام است؟
    تو
    می شناسند
    چشمه های خروشان

  2. هم نشین نیک بهتر از تنهایی است. مسند کدام است؟
    هم نشین نیک
    بهتر از تنهایی
    هم نشین

  3. آفرینش همه تنبیه خداوند دل است . نهاد کدام است
    آفرینش
    است
    خداوند دل

  4. نوجوانی تولّد دوباره ی انسان است. گزاره کدام است؟
    است
    تولّد دوباره ی انسان است
    نوجوانی

  5. مپیچ از ره راست بر راه کج. فعل کدام است؟
    ره راست
    مپیچ
    بر

  6. موش بندها ببرید. مفعول کدام است؟
    بندها
    موش
    ببرید

  7. گلزار زعیش لاله باران شد. مسند کدام است؟
    شد
    لاله باران
    گلزار

  8. دل بی علم چشم بی نور است. نهاد کدام است؟
    چشم
    بی علم
    دل بی علم

  9. سوگند دروغ عمر و اساس زندگی زود با خلل کند. مفعول کدام است؟
    سوگند دروغ
    عمر و اساس زندگی
    با خلل کند

  10. سوگند دروغ عمر و اساس زندگی زود با خلل کند. گزاره کدام است؟
    عمر و اساس زندگی زود با خلل کند
    سوگند دروغ
    با خلل کند

|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
موضوعات مرتبط: بخوانیم , ,

صفحه قبل 1 صفحه بعد

آخرین مطالب

/
به وبلاگ من خوش آمدید